نذر حضرت فاطمه الزهرا

۸ دی ۰۱
۶۶۸
السلام ای سوره کوثر چطوری؟ بهتری؟السلام ای یاس پیغمبر چطوری؟ بهتری؟السلام ای لاله ی پرپر چطوری؟ بهتری؟السلام ای بهترین مادر چطوری؟ بهتری؟ای چراغ خانه ی حیدر چنین سو سو نزنپیش چشمان امیرالمؤمنین سو سو نزنچند وقتی هست اینجا هم نشین بستریمثل من لبریز از درد دل و درد سریگاه بهتر می شوی و گاه گاهی بدتریبا علی حرفی بزن این روزهای آخریبا صدای گریه ات هر بار هق هق می کنمخوب شو جان علی، با رفتنت دق می کنمچند وقتی هست که حال هوایت خوب نیستگریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیستباز حال بازوی مشکل گشایت خوب نیستفاطمه برخیز... حال بچه هایت خوب نیستباز با یک خنده ات این خانه را آباد کنحیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کنفاطمه بی خوابیِ بسیار پیرت کرده استکنج بستر این تن تب دار پیرت کرده استآتش و میخ و در و دیوار پیرت کرده استتیزی و داغی آن مسمار پیرت کرده استهیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشتفاطمه ای کاش اصلا خانه ی ما در نداشتبس که اشک از دیده ی کم سو گرفتی فاطمه،چند روزی هست با غم خو گرفتی فاطمهزیر چادر دست بر پهلو گرفتی فاطمهاز علی هم چند باری رو گرفتی فاطمه*زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمانباشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان*این غمِ همواره همراهت عذابم می دهددردهای سخت و جانکاهت عذابم می دهدسرفه های گاه و بی گاهت عذابم می دهداین سیاهی بر روی ماهت عذابم می دهدچند روزی بیشتر مهمان این ویرانه باشباز هم نانی بپز، گرمای این کاشانه باشمحور هر پنج تن، حال تو بهتر می شودای به قربان تو من، حال تو بهتر می شودبا حسین و با حسن، حال تو بهتر می شودپس نزن حرف از کفن، حال تو بهتر می شوداستراحت کن عزیزم که تنت تب می کندکارهای خانه را امروز زینب می کندبا دل سوزانِ تو هم سوختم هم ساختمبا نفس های پر از آه تو هر دم ساختممن برای زخم هایت نیز مرهم ساختمتا نیفتد... درب را این بار محکم ساختمتو زمین خوردی علی افتاد از پا ناگهانجان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمانبعدِ احمد حق تو انکار شد یا فاطمهغربت و غم بر سرت آوار شد یا فاطمهمیخ در هم مایه ی آزار شد یا فاطمه"هرچه شد بین در و دیوار شد" یا فاطمه"خواستم یاری کنم اما نشد" زهرای من"بند غم از دست هایم وا نشد" زهرای من
...